پيامبراكرم(ص) هنگامى كه مبعوث به رسالت مى گردد تا بر اساس تعاليم الهى در تمام ابعاد جوامع بشرى، تغيير و تحول به وجود آورد، با سختى ها و مشكلات و موانع متعددى مواجه مى شود. خداى سبحان براى تقويت روحيه او، آن بزرگوار را به صبر و پايدارى، دعوت و تشويق مى نمايد و با بيان رنج ها و مشكلات پيامبران گذشته؛ به آن بزرگوار مى فهماند كه صبر و پايدارى، راز و رمز پيروزى و موفقيت انبياى الهى در برابر سختى ها و مشكلات بوده است: «پيش از تو نيز پيامبرانى تكذيب شدند؛ و در برابر تكذيب ها، صبر و استقامت كردند؛ و [در اين راه،] آزار ديدند، تا هنگامى كه يارى ما به آنها رسيد. [تو نيز چنين باش! و اين، يكى از سنت هاى الهى است؛] و هيچ چيز نميتواند سنن خدا را تغيير دهد؛ و اخبار پيامبران به تو رسيده است.»
خداى سبحان با بيان زندگى انبيا و سختى ها و مشكلاتى كه آن بزرگواران براى رسيدن به هدف، تحمل كرده اند، اين حقيقت را مى آموزد كه قيام و نهضت انبيا، در سايه صبر و استقامت به ثمر نشسته و نتيجه داده است و آنان با تحمل مشكلات طاقت فرسا، توانسته اند جوامع بشرى را از چنگال ظلم، ستمگرى و انحطاط اخلاقى، نجات و رهايى بخشيده و به سوى خير و سعادت هدايت كنند.
مبارزه حق جويان عليه ظلم و فساد و نظام هاى سلطه از آغاز خلقت تا حال، ادامه داشته و از اين به بعد نيز تا امتداد تاريخ، نبرد حق و باطل، تداوم پيدا خواهد كرد. پيروزى و موفقيت در ميدان جنگ و مبارزه كار سهل و ساده اى نخواهد بود. خداى سبحان در كنار ابزار و وسايل ديگر، صبر و استقامت را از جمله علل تأثيرگذار در پيروزى و موفقيت مجاهدان و مبارزان معرفى نموده مى فرمايد: «هرگاه يكصد نفر با استقامت از شما باشند، بر دويست نفر پيروز ميشوند؛ و اگر يكهزار نفر باشند، بر دوهزار نفر به فرمان خدا غلبه خواهند كرد! و خدا با صابران است!.»
علت و فلسفه مطلبى كه قرآن بيان نموده است روشن است؛ زيرا مؤمنان صبور و پايدار، راه خود را به خوبى ميشناسند، هدف آفرينش را درك ميكنند، و از نتايج مثبتى كه در اين جهان و پاداش فراوانى كه در جهان ديگر در انتظار مجاهدان است، با خبر هستند؛ آنها ميدانند براى چه ميجنگند و براى كه پيكار ميكنند و در راه چه هدف مقدسى فداكارى مينمايند، و اگر در اين راه قربانى و شهيد شوند، حسابشان با كيست . اين مسير روشن و اين آگاهى، به آنان صبر، استقامت و پايمردى ميبخشد. اما افراد بى ايمان و مشرك، درست نميدانند براى چه ميجنگند و براى چه كسى مبارزه ميكنند و اگر در اين راه كشته شدند، خون آنها را چه كسى جبران خواهد كرد تنها روى يك عادت و تقليد كوركورانه و يا تعصب خشك و بى منطق، حركت مى نمايند. و اين تاريكى راه و نا آگاهى از هدف و ندانستن پايان كار و نتيجه مبارزه، اعصاب آنها را سست ميكند، و توان و استقامتشان را ميگيرد و از آنها موجودى ضعيف ميسازد.
خداى سبحان براى درس و عبرت آموزى، داستان طالوت و جالوت را بيان مى نمايد. طالوت قبل از رسيدن به ميدان جنگ و مبارزه، صبر و استقامت و فرمانبرى سپاهيانش را امتحان و آزمايش مى نمايد و به آنها مى گويد: من و شما بر نهر آبى مى رسيم، اگر كسى از آب نهر؛ به قدرى بياشامد تا سيراب شود، با من ارتباطى ندارد و من او را در زمره سپاهيانم نمى دانم و هركس به آب لب نزند و هيچ نياشامد از افراد ويژه سپاه من خواهد بود، در عين حال اجازه مى دهم كسى كه تشنگى او را از پاى درآورده است با دست، كفى از آب بردارد و بياشامد.
هنگامى كه سپاه طالوت به نهر آب رسيدند، عده زيادى، دستورات طالوت را فراموش كردند و تا توانستند آب آشاميدند، برخى نيز از تبصره استفاده كرده و با كفى از آب، گلويشان را تازه كردند، تعداد كمى به فرمان طالوت، عمل كرده و از آشاميدن آب، خوددارى نمودند.
افرادى كه از دستورات طالوت سرپيچى كرده و از جمله افراد سست عنصر به حساب مى آمدند، در مواجهه با لشكر جالوت، رنگ باخته و گفتند: ما توان نبرد و مبارزه با سپاه مجهز جالوت را نداريم. ولى افراد مؤمن كه تشنگى را براى رضاى خدا و اطاعت از دستور فرمانده، تحمل نموده و صبر و استقامت به خرج داده بودند، نه تنها آيه يأس و نااميدى نخواندند بلكه براى تقويت روحيه ديگران مى گفتند: چه بسيار مى شود كه گروه اندكى بر گروه بسيار به اذن خداوند پيروز مى شوند و يقين شان را با اين جمله تكميل كردند كه والله مع الصابرين.
و هنگامى كه آماده جنگ و مبارزه مى شدند از خداى خود خواستند تا پيمانه وجودشان را از صبر و استقامت لبريز نموده و پيروزيشان را بر دشمن، مسجل و حتمى سازد. در نتيجه همين گروه اندك؛ با تجهيزات ابتدايى در سايه صبر و پايدارى در برابر دشمن قوى و نيرومند، پيروز شده و دشمن را شكست دادند و شخص جالوت را نيز به هلاكت رساندند.
از مجموع مطالبى كه بيان شد؛ به اين نتيجه مى رسيم كه: از جمله علل و عوامل مؤثر در پيروزى و موفقيت انسان ها در عرصه هاى مختلف فردى و اجتماعى، مادى و معنوى و... صبر و پايدارى در كنار توجه و توكل به قدرت لايزال الهى است و اين يك اصل ثابت و قانون تغيير ناپذيرى است كه در طول تاريخ، حاكميت داشته است. اگر انسان بخواهد در مقام عبوديت و بندگى و ترك گناه و معصيت، توفيقاتى به دست آورد؛ و يا در برابر رنج ها و مصيبت هاى طاقت فرسا، خود را نباخته، شالوده و اساس زندگى اش از هم نپاشد؛ و يا در برابر سختى ها و مشكلات زندگى، آزار و اذيت ديگران و كار شكنى هاى دشمنان داخلى و خارجى، پيروز و سربلند باقى بماند و اگر خواسته باشد در ميدان علم و دانش، قله هاى افتخار را فتح نموده و مدارج علمى را به دست آورد و در كنار علل و عوامل ديگر، بايد از نيروى معجزه گر صبر و پايدارى، نهايت استفاده و بهره بردارى نمايد.
به قول سعدى:
سعدى اگر طالبى، راه رو و رنج بركعبه ديدار دوست، صبر بيابان اوست